-خوشبختی.jpg)
3 عاملی که باعث خوشبختی می شود
رضایت از وضعیت موجود یعنی احساس خوشبختی٬یعنی مهم نیست شما خوشبخت باشید یا نه٬ مهم این است که احساس خوشبختی کنید و همین احساس است که خوشبختی را شکل می دهد.
13,310 بازدید مطالعه بیشتر ...پلتفرمها مدلی برای کسبوکارند که از طریق تسهیل تبادل میان دو یا چند گروهِ وابسته به یکدیگر، ارزش ایجاد میکند
کسب و کار پلتفرمی مدلی برای کسبوکار استکه از طریق تسهیل تبادل میان دو یا چند گروهِ وابسته به یکدیگر، ارزش ایجاد میکند؛ این گروهها معمولا مشتریها و تولیدکنندهها هستند. کسب و کار پلتفرمی برای محققکردن این تبادل، شبکهای بزرگ و مقیاسپذیر ایجاد میکنند که متشکل است از کاربرها، و منابعی که باید در موقع نیاز در دسترس باشند. این کسب و کار پلتفرمی ،بازارهای شبکهای و انجمنهایی ایجاد میکنند که به کاربران اجازهی تبادل و برهمکنش میدهد. حالا در این مقاله میخواهیم بیشتر با این پلتفرمها و کسب و کار پلتفرمی آشنا شویم.
این کسبوکارها مانند فیسبوک، اوبر یا علیبابا، برخلاف کسب و کارهای خطی، موجودی خود را بهطور مستقیم از طریق زنجیرهی تأمین ایجاد و کنترل نمیکنند. پلتفرمها ابزارهای تولید را در اختیار ندارند، بلکه ابزارهای ارتباط را فراهم میکنند.
پلتفرمهای موفق با کاهش هزینه و/یا ایجاد امکان نوآوریهای بیرونی، تبادلها را تسهیل میکنند. این اکوسیستمها با استفاده از تکنولوژیهای ارتباطی، پلتفرمها را قادر میسازند مقیاسی پیدا کنند که کسبوکارهای سنتی نمیتوانستند به آن دست پیدا کنند.
باید بهیاد داشته باشید که پلتفرم، مدلی برای کسب و کار است و نه فقط نوعی تکنولوژی. بسیاری از افراد، پلتفرم را با اپلیکیشنهای موبایل یا وبسایتها اشتباه میگیرند؛ پلتفرم تنها نوعی نرمافزار نیست، بلکه نوعی مدل کسب و کار است که با گردهمآوردن مشتریها و تولیدکنندهها ارزش ایجاد میکند.
رایجترین سوءاستفاده از اصطلاح «پلتفرم» زمانی است که برای توضیح بستههای نرمافزاری از آن استفاده میکنند. درواقع در این موارد، از واژهی «پلتفرم» صرفا برای بازاریابی استفاده شده است. ما این شرکتهای سنتی و غیرپلتفرمی را «کسبوکارهای خطی» مینامیم، چراکه فعالیتهای آنها را از طریق زنجیرهی تأمینِ خطی بهخوبی میتوان توضیح داد.
بهطورکلی شرکتهای خطی ارزش را بهصورت کالاها یا خدمات ایجاد میکنند و سپس آن را به افرادی میفروشند که در پاییندست زنجیرهی تأمینشان قرار دارند.
کسب و کارهای خطی چه کارخانهی تولید خودرو باشند، مانند جنرالموتور، چه فراهمکنندهی محتوا، مانند HBO، برخلاف پلتفرمها موجودی خودشان را دارند و این موضوع در ترازنامههایشان نشان داده میشود. همچنین شرکتهای فناورانهای مانند نتفلیکس که برای محتوایش پول پرداخت میکند یا خودش مجوز آن را صادر میکند، در این دسته قرار میگیرند. هرچند نتفلیکس، شرکتی فناورانه است، همچنان کسبوکاری خطی محسوب میشود و پلتفرم نیست.
بهیاد داشته باشید: طراحی پلتفرم فقط به ایجاد تکنولوژیهای اساسی مربوط نمیشود، بلکه به این مربوط میشود که کل کسب و کار چگونه فهم و ایجاد میشود، چگونه تولید ارزش میکند و چگونه شبکه میسازد.
در قرن بیستویکم دیگر زنجیرهی تأمین، محل اصلی تجمع ارزشهای کسب و کار نیست. چیزی که شرکتها صاحب آناند، در مقایسه با منابعی که میتوانند به آنها وصل شوند، اهمیت کمتری دارد.
در مدلهای قدیمی، مقیاسْ نتیجهی سرمایه گذاری و رشد منابع داخلی کسب و کار بود، اما در جهان شبکهای، مقیاس، نتیجهی تقویت شبکهای بیرونی در کنار کسبوکارتان است. این شبکه برای موفقیتِ هر کسب و کار پلتفرمی ضروری است.
مدل پلتفرمیِ کسبوکار، مدل جدیدی نیست. درواقع آنها قدمتی بهدرازای تاریخ تمدن بشری دارند و در بازارهای اولیه و حراجیها در روم باستان نیز وجود داشتهاند.
در قرن بیستم، مدلهای کسب و کار پلتفرمی را در فروشگاهها و حراجیها میدیدیم. این کسبوکارها مانند اجدادشان مکانی فیزیکی برای تسهیل تبادلها داشتند. اما امروزه بهیُمن تکنولوژیهای ارتباطی، پلتفرمها این امکان را به ما میدهند که ارزش تولیدشده را از طریق شبکهای تمرکززداییشده از افراد، تبادل کنیم. درنتیجه پلتفرمهای کسبوکار امروزی قادرند تبادلها را در مقیاسی بیسابقه توسعه دهند.
سه پلتفرمی که امروزه بیشترین موفقیت را کسب کردهاند، عبارتاند از گوگل، اپل و فیسبوک. اما آنها فقط قلهی کوه یخی هستند که بخش بسیار زیادی از آن درون آب قرار دارد. تعداد پلتفرمها در رأس اقتصاد ما در حال افزایش است. در سال 2016، چهار مورد از پنج برند ارزشمند دنیا و یازده مورد از بیست برند برتر که فوربسآنها را معرفی کرده بود، شرکتهای پلتفرمی بودند. در ابتدای سال 2017 نیز هر پنج برند برتر، شرکتهای پلتفرمی هستند.
درواقع امروزه بیشترِ شرکتهای سهامی عام و تقریبا همهی استارتاپ های موفق پلتفرمیاند. علاوهبر سه پلتفرمی که در بالا ذکر کردیم، پلتفرمهای موفق دیگری نیز وجود دارند که شامل آمازون، ایبی، اینستاگرام، یوتیوب، تویچ، اسنپچت، سلاک، واتساپ، ویز، اوبر، لیفت، ایربنب، پینترس و… نیز میشود.
رشد پلتفرمها به امریکا محدود نمیشود؛ شرکتهای پلتفرمی دیگری مانند علیبابا، تنسنت، بایدو و راکوتن، در چین و بیشترِ بخشهای آسیا فراگیر شدهاند. درواقع شرکتهای پلتفرمی در کشورهای درحالتوسعه نقش پررنگتری بازی میکنند تا در امریکا.
همزمان با فراگیرشدن دسترسی به اینترنت، رشد اقتصادی بسیاری از این کشورها شدت گرفته است. ازآنجاکه این کشورها زیرساختهای تجاری کشورهای توسعهیافته را ندارند، اقتصادشان حول اینترنت و پلتفرمها رشد کرده است.
برای مثال علیبابا بیش از 80درصد از بازار تجارت الکترونیک چین را کنترل میکند و بیش از 70درصد جستوجوها در چین از طریق بایدو اتفاق میافتد. تنسنت که اکنون ارزشمندترین شرکت در آسیاست، بیش از 850میلیون کاربر در پیامرسان ویچت دارد و بسیاری تخمین میزنند که بزرگترین شرکت بازیسازی در جهان باشد. همچنین دیدیکوادی که نسخهی چینی اوبر است، کنترل بازار تاکسی چین را در اختیار دارد.
در هند نیز آمازون با پلتفرمهای محلی مانند اسنپدلی و فلیپکارت مشغول رقابت است تا بازار تجارت الکترونیک این کشور را که بهسرعت در حال رشد است، به کنترل خود دربیاورد.
چه مشغول ساختن کسبوکاری پلتفرمی باشید و چه نباشید، بدون فهم درست اینکه پلتفرمها چگونه کار میکنند، نمیتوانید در اقتصاد امروزی موفق باشید.
سرمایهگذارها عاشق پلتفرمها هستند. پلتفرمهای موفق، شبکهی قدرتمندی دارند و آن را در مقیاسی اداره میکنند که به فراگیرشدن کسبوکارشان کمک میکند.
هیچ شکی وجود ندارد که پلتفرمها در مقایسه با کسبوکارهای خطی ارزش بیشتری دارند. براساس تحقیقی که انجام دادهایم، سرمایهگذارها برای پلتفرمها در مقایسه با کسبوکارهای خطیِ مشابه، ارزش بیشتری قائلاند. بررسی 500 سهام برتر در بازار سهام نیویورک نشان میدهد که متوسط ضریب درآمد کسب و کار پلتفرمی 8٫9 است. در مقابل، کسبوکارهای خطی، بسته به مدلشان بهطور متوسط ضریب درآمد 2 تا 4 دارند. پژوهشهای مشابه دیگر نیز وجود چنین فاصلهای میان این دو نوع کسبوکار را تأیید میکنند.
این فاصله با گذشت زمان در حال افزایش است و دلیل مشخصی برای آن وجود دارد: پلتفرمها در کوتاهمدت و بلندمدت عملکرد مالی بهتری دارند، برای مثال رشد سریعتری دارند، بازگشت سرمایهشان بیشتر است و حاشیهی سود بالاتری دارند. درنتیجه، از ابتدای قرن بیستم پلتفرمها بهسرعت از دیگر مدلهای کسبوکار پیشی گرفتهاند.
باتوجهبه روند کنونی، پیشبینی میشود پلتفرمها تا سال 2020 موفق شوند 5درصد از 500 سهام برتر نیویورک را به خود اختصاص دهند. همچنین در طول 5 تا 10 سال آینده، بیشترِ شرکتهای باارزش در سهام نیویورک پلتفرمها خواهند بود.
زمانی که استارتاپها را بررسی میکنید، این روند معنای بیشتری پیدا میکند. موج بعدی شرکتهای سهامی عام و بزرگ، پلتفرمی خواهند بود. تقریبا 60درصد استارتاپهایی که بیش از یکمیلیارد دلار ارزش دارند، کسب و کار پلتفرمی هستند. اگر در سطح بینالمللی نگاه کنید، این اعداد شگفتانگیزتر نیز خواهند بود: در آسیا در بین 36 شرکتی که بیش از یکمیلیارد دلار ارزش دارند، 31 پلتفرم وجود دارد که چیزی حدود 86درصد است. دراینمیان، برای مثال، در چین 81درصد از این شرکتها پلتفرم هستند. در هند نیز از بین 9 شرکتِ باارزش، 8 تای آنها پلتفرماند.
پلتفرمها در مقایسه با استارتاپهای خطی ارزش بیشتری دارند. ارزش متوسط شرکتهای پلتفرمیِ بزرگ 4٫51میلیارد دلار است، درحالیکه ارزش متوسط کسبوکارهای خطیِ بزرگ 2٫49میلیارد دلار است. بهبیاندیگر، شرکتهای پلتفرمی دو برابرِ شرکتهای خطی ارزش دارند.
جای تعجب نیست که پلتفرمها سرمایهی بیشتری جذب میکنند. پلتفرمهایی که چندمیلیارد دلار ارزش دارند، در مقایسه با رقبای خطیشان دو برابر سرمایه جذب کردهاند. این رقم برای شرکتهای پلتفرمی 46٫24میلیارد دلار و برای شرکتهای خطی 21٫96میلیارد دلار است. علاوهبراین، پلتفرمها جذابیتهای بیشتری برای سرمایهگذارها دارند.
شرکتهای پلتفرمی باتوجهبه سرمایهای که دریافت میکنند، در مقایسه با شرکتهای خطی 12درصد باارزشترند. این آمار تأیید میکند که سرمایهگذارها به سرمایهگذاری در شرکتهای پلتفرمی اعتماد بیشتری دارند.
پلتفرمها درنهایت با تسهیل تراکنشها ارزش ایجاد میکنند، درحالیکه کسبوکارهای خطی با تولید کالا یا خدمات، این کار را میکنند. بهبیاندیگر، پلتفرمها با ساختن رابطه و ایجاد تراکنش، ارزش خلق میکنند.
چیزی که پلتفرم تولید میکند، تراکنش اصلی است و با این روش، برای کاربرانش ارزش ایجاد میکند. در طی این فرایند، ارتباطات بالقوه به تراکنش تبدیل میشوند. انجام درست تراکنش اصلی مهمترین بخش طراحی پلتفرمهاست، چراکه لازم است کاربران پلتفرم بارهاوبارها از آن استفاده کنند تا ارزشْ تولید و مبادله شود.
پلتفرم، تراکنش اصلی را ممکن میسازد، اما نمیتواند رفتار کاربرانش را بهطور مستقیم کنترل کند. در اینجا چالش اصلی این است که چگونه میتوان میلیونها انسان را مجبور کرد بهشیوهای رفتار کنند که شما میخواهید.
در ابتدا باید کاربران را جذب کنید تا به پلتفرم شما بپیوندند. سپس به آنها کمک میکنید تا به یکدیگر وصل شوند. در گام بعد، تکنولوژیای فراهم میکنید که تراکنش را تسهیل کند و بالاخره قوانینی برای شبکه وضع میکنید تا اعتماد و کیفیت را حفظ کند.
ساختن مخاطب
متصلکردن افراد
اگر پلتفرمی بتواند بهخوبی از پس این چهار عملکرد بربیاید، قادر خواهد بود تراکنش اصلی را نیز انجام دهد و احتمالا موفق خواهد بود.
همهی پلتفرمها مدل کسب و کار بنیادین یکسانی دارند، اما همهی آنها شبیه به هم نیستند. باتوجهبه تحقیقات صورتگرفته، 8 مدل مختلف برای کسب و کار پلتفرمی تشخیص دادهایم که در ادامه فهرست شدهاند. این تقسیمبندی باتوجهبه نوع ارزشی انجام شده است که تراکنش اصلی منتقل میکند.
1. بازار خدمات: نوعی خدمات؛
2. بازار کالاها: محصولی فیزیکی؛
3. پلتفرم پرداخت: پرداخت (بین دو فرد یا فرد و شرکت)؛
4. پلتفرم سرمایهگذاری: سرمایهگذاری (انتقال پول برای ساختاری مالی)؛
5. شبکههای اجتماعی: شبکهای با فرایند اصلیِ دوستیابی؛
6. پلتفرم ارتباطی: ارتباطات اجتماعی مستقیم (برای مثال پیامرسانی)؛
7. پلتفرمهای توسعه
8. پلتفرمهای محتوایی
هماهنگکردن طراحی پلتفرم با نوع آن، برای موفقیت در این کسب و کارها ضروری است. پلتفرمهایی که نتوانند این کار را بهدرستی انجام دهند، در رقابت با دیگران عقب میمانند. نوع پلتفرم بر همهچیز اثر میگذارد: از طراحی تراکنش اصلی گرفته تا چگونگی انجام چهار عملکرد اصلی.
تشخیص اینکه هر کسب و کار با چه نوع پلتفرمی متناسب است، همیشه یکی از گامهای اولیه برای طراحی کسب و کار پلتفرمی است.
برگرفته از: applicoinc
گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده
Platform business
رضایت از وضعیت موجود یعنی احساس خوشبختی٬یعنی مهم نیست شما خوشبخت باشید یا نه٬ مهم این است که احساس خوشبختی کنید و همین احساس است که خوشبختی را شکل می دهد.
13,310 بازدید مطالعه بیشتر ...شوخ طبعی در واقع نوعی توانایی هوشمندانه و هنرمندانه است، که دیگران را وادار می کند بی اختیار بخندند. داشتن حس شوخ طبعی مزایای بسیاری دارد. به شما کمک می کند که نیمه روشن تر زندگی را ببینید و با هاله ای از انرژی مثبت که لبخند و شادمانی را به دنیای پیرامون می تاباند، باعث موفقیت باورنکردنی شما در تمامی جنبه های زندگی (کاری، احساسی و اجتماعی) می شود.
12,675 بازدید مطالعه بیشتر ...تفکر بیش از حد می تواند باعث بروز اشکالات اساسی در اعمال انسان شود، به ویژه برای خانم هایی که در استرس و ناامیدی بسر می برند، به اضطراب و افسردگی شان منجر خواهد شد.ما ممکن است در گذشته اشتباهاتی کرده باشیم که باعث نگرانی و تنش ما در زمان حال باشد و این موضوع می تواند در آینده به نتایج و افکار منفی منجر شود. ما احتمالاً بیش از اندازه به تجزیه و تحلیل تجارب معمولی و تعاملاتمان می پردازیم و این در حالی است که بسیاری از مشغولیات ذهنی ما، حتی وجود خارجی هم ندارند.
4,605 بازدید مطالعه بیشتر ...لازم نیست حتما یکی از 500 یا حتی 500هزار شرکت برتر بهلحاظ میزان فروش باشید تا بتوانید از نکات گفتهشده در این مقاله برای دستیابی به عملکرد تجاری خوب بهره ببرید. درواقع بعضی از کسب و کارهای کوچکِ بسیار خوب هم، با اجرای برخی از این اصول، پیشرفت کرده و به موفقیت رسیدهاند.
2,940 بازدید مطالعه بیشتر ...انواع اضطراب و نگرانی، مساله عجیب و غریبی است. وقتی نگران مسایل مالی، عشق، سلامت، کار یا خانواده هستید، قلب شما به شدت می تپد، نفس هایتان کوتاه و کم عمق می شوند و ذهنتان تصویرهای منفی می سازد و در آخر، دوست دارید هر چه سریع تر آرام شوید.
5,518 بازدید مطالعه بیشتر ...نیاز انسان به ارتباط یک نیاز ذاتی است و پژوهشها نشان داده است که عامل اصلی شاد زیستن به روابط دوستانه و خانوادگی بازمیگردد. بنابراین نداشتن روابط اجتماعی خوشایند و احساس تنهایی میتواند تاثیر زیادی بر سلامت روانی و جسمانی ما بگذارد...
20,625 بازدید مطالعه بیشتر ...امروزه تجارت آنلاین اهمیت فزایندهای یافته و بسیاری از شرکتها، محصولات و خدمات خود را به صورت آنلاین به فروش میرسانند.
3,518 بازدید مطالعه بیشتر ...بسیاری از مردم امیدوارند که ثروتمند شوند و در حالی که تورم ممکن است استاندارد را تغییر داده است، زیرا بسیاری از تبدیل شدن به یک میلیونر هنوز یک هدف مشترک است.
38,725 بازدید مطالعه بیشتر ...تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده می باشد و هرگونه کپی برداری غیر اخلاقی بوده و پیگرد قانونی دارد
طراحی سایت و سئو توسط گروه تخصصی آرمانیک | مشاوره تبلیغات اینترنتی توسط مدیر وب